هفته 16 بارداری
16 امین هفته من (نی نی جون) مصادف شده با فرار سیدن بهار 92 و پدر جون و مامان جون 3 روز پیش فرارسیدن سال 1392 رو به همراه من جشن گرفتند. من این هفته اگرچه به نظر می رسید باید بهتر باشم و با مامان جون هیچ کاری نداشته باشم، ولی وای ی ی ی که اینطور نشد و از اول هفته مامان جون رو دچار ضعف و بی حالی شدید کردم، یعنی 2 روز مامان جون حسابی دراز کشیده بود .
پدر جون و مامان جون با رسیدن عید نوروز به 2 تا عزیز جون و بابا جونی، خونواده دایی جون, عمو جون، و عمه جون ها عیدی داده و خبر من رو اطلاع دادند. همه حسابی خوشحال شدند و هر کسی شادی اش رو بطور خاصی ابراز کرد . من اینو کاملاً متوجه شدم.
"ما هم خیلی خوشحالیم که این عیدی بزرگ رو توی این سال جدید به همه اطلاع دادیم و خدا رو از این بابت شاکریم که ما رو هم لایق پدر و مادر شدن دونست و این هدیه ارزشمند رو به ما عطا فرمود ."