7 ماهگی
امروز من 6 ماهم پر شد و یه ماه دیگه بزرگ شدم و با یه عالمه کارها و شیطونی های جدید .
کم کم دارم به جای اینکه سینه خیز کنم و اسباب بازیهامو بگیرم حالا یه چند قدمی چهار دست و پا می کنم و آخ که چقدر برام جذاب تره..آخه اونطوری که می خواستم اسباب بازیهامو بگیرم خیلی سخت بود حالا برام راحت تر شده، یه چیزی اگه روی زمین باشه می رم دنبالش ببینم چیه و کلی با دستام باهاش بازی می کنم و هی تا می خوام بگیرمش می پره اون ور تر و باز مجبورم یه قدمی جلو برم تا بتونم بگیرمش ولی نمی تونم بگیرمش و فقط با انگشتام باهاش بازی می کنم .
دیگه حالا یه کمی بیشتر صدا در می یارم و قبلاً فقط ممممم می گفتن ولی حالا ددددددد و بببببببب رو هم به خوبی می تونم بگم .
پدر جونی 3 روز پیشمون نبود و رفته بود یه مسافرت کوچولو و من و مامان جونی با هم بودیم، خیلی دلم می خواست به مامان جونی کمک کنم که احساس تنهایی نکنه ولی توی همون روزا منم حسابی مریض شدم و مامان جونی کلی غصه خورد و تنهایی نمی دونست چه کار باید کنه، منو پیش دکتر برد و کلی غذاهای خوف برام درست کرد تا من خوف بشم، بعد از 3 روز که پدر جونی اومد همزمان شد با یه روز بزرگ که مامان جونی و پدر جونی اونو جشن گرفته بودن و به عزیز جونی ها و عمه جونی ها هم زنگ زدند و کلی شادی کردن، بعداً فهمیدم که اون جشن سال نو بوده .
بعد از دو روز دوباره من مریض شدم و اینبار صدام گرفت و نمی تونستم موقع لالایی مامان جونی من هم باهاش بخونم، مامان جونی و پدر جونی کلی برام نگران شدن و باز بردنم دکتر، منم همش بی قرار بودم و شیر به به هم حتی نمی خوردم، خیلی بد بود که گرسنه بودم ولی نمی تونستم چیزی بخورم ، مامان جونی به زور بهم شیر به به می داد، خود مامان جونی و پدر جونی هم این روزا خیلی سرحال نبودند و معلوم بود اونا هم مثه من مریض شدن، بی قراریام هر دو تاشون رو جسابی کلافه کرده بود چون نصفه شبا همش بیدار می شدم و غر غر می کردم و ناله می کردم و معلوم بود اونا هم خیلی برام نگرانند، از چهرشون همه چی رو می فهمیدم، بی قراریام 2 هفته زمان برد تازه همه به مامان جونی می گفتن شاید داره مرواریدام در می یاد ولی هی مامان جونی نگام می کرد و هیچ چی پیدا نبود، این روزا منم خیلی دلم می خواست توی بغل پدر جونی یا مامان جونی باشم و اصلاً حال و حوصله هیچی رو نداشتم .
ولی حالا خیلی خوف شدم و شیر به به هم می خورم، تازه مامان جونی یه چیزای خوشمزه دیگه هم بهم می ده مثل میوه و غذاهای دیگه ولی شیر به به یه چیز دیگه هست .